گروهک را بزرگ جلوه ندهید!
دیریست هر کشوری در منطقه و فراتر از آن طالبان را بزرگتر از آنچه که است، جلوه میدهند. یکی جنگحویان این گروه را برحق و مدافعین آزادی دانسته، دیگری دعوت میدهد و دیگری هم چنان امتیاز میدهد که گویا دشمنان و جنایت کاران دیروز به فرشته ها و فرستاده های امروز خداوند بر روی زمین مبدل شده اند.
بدون هیچ شک و تردید این چرخش ۳۶۰ درجهیی ریشه در منافع کشورها و استخبارات داشته، آنچه سیاه روها را سرخ رو ساخته و در سدد تلقین اذهان عامه هستند تا یک گروهک بسیار کوچک و مزدور بیگانهگان را بر یک جغرافیا و ملت پر افتخار تحمیل نمایند.
این تلاش کشورها بدون هیچ نظرداشت جفا و خیانتهای که طالبان در زمان حاکمیت خویش و در این دو دهۀ اخیر مرتکب گردیده انجام شده و هر روز بیشتر از گذشته با سرعت تمام در حال شکل گیری و عملی شدن است.
به تازهگی ماریا زاخارووا، سخنگوی وزارت امور خارجه روسیه گفته است، مسکو متوجه افزایش تنشها در مرزهای افغانستان با کشورهای آسیای میانه است. او همچنان اضافه نموده که گروه طالبان دو سوم مرز افغانستان و تاجیکستان را در اختیار دارد و به همین لحاظ خواستار خویشتنداری طرفهای درگیر در افغانستان میباشد.
او در ادامه بیان داشته که مسکو آماده است تا اقدامات اضافی برای جلوگیری از حمله به متحد خود یعنی تاجیکستان را انجام دهد. ان اظهار نظر از دیدگاه مردم افغانستان و جامعه جهانی منتفی است.
این صحبتها درست در شرایطی صورت میگیرد که طالبان مدعی پیشرفت و سقوط پی در پی ولسوالیها به سطح کشور هستند، اما بسیاری این ولسوالیها دوباره به تصرف نیروهای دولتی درآمده و با فرار طالبان دیگر خبری از وحشت این گروه در آنجا نیست. فرض کنید طالب بر دو سوم مرکز افغانستان با کشورهای آسیای میانه مسلط باشد، دیر نمیپاید.
این گروه به هر جای که قدوم شان رسید، بربادی، تباهی، ویرانی، تلفات، تخریب زیرساختها، فقر، تنگدستی و فرار مردم بی پناه را به ارمغان آمد. چنانچه میبینیم صدها خانواده در اثر حملات جنگجویان طالب بر بخشهای از شهر قندهار ناگزیر به ترک خانهها خود شده و در وضعیت کاملا بدی بسر میبرند. هنوز هم وحشت دوام داشته و هیچ کی را انتظار پایانش نیست. درد این جنگ و وحشت طالبان را آنهای میدانند که از دست ظلم این گروه به ستوه آمده اند.
این همه نتیجه ناز و نوازش کشورهای مشخص از سوی طالبان بوده و این گروه را جرات داده تا با قساوت و بی رحمی تمام بر شدت و شعلههای جنگ بیفزاید. نمونۀ بزرگش اظهارات اخیر سخنگوی وزارت خارجه روسیه است که گفته طالبان دو سوم مرز افغانستان با کشورهای آسیای میانه را تحت تسلط خویش دارد.
با وجود پذیرش خواستهای بلندپروازانۀ طالبان که یکی آن رهایی پنج هزار زندانی طالب از زندانهای دولت افغانستان و تاکید بر رهایی زندانیان بیشتر این گروه، طالبان را جرات بیشتر بخشیده تا به صلح تمکین نکنند. هر چند طالبان بارها گفته اند که جنگ راه حل بحران افغانستان نبوده و به مذاکرات صلح متعهد بوده، اما به نظر میرسد که این سخن در واقع چنین نیست. زیرا به چشم سر دیده میشود که جنگ را شدت بخشیده، گفتگوهای صلح را در قطر با بن بست مواجه ساخته و چشم انداز واضح از نتیجه صلح و تلاشها در این خصوص به نظر نرسد.
مطمیناً اگر حمایتهای بی موجب از طالب نمیبود، این گروه اکنون جرات این را نداشت که امروز وحشت بزرگ را مرتکب گردد.
ما هنوز هم بر این باور هستیم که کشورهای منطقه و فراتر از آن در تامین صلح و ثبات در افغانستان نقش موثر داشته میتوانند، اما به این معناست که یک گروه مزدور و جنایتکار را بر ۳۵ میلیون نفوس کشور تحمیل نمایند. این در واقع افکار جمعی افغانها بوده و هیچ گروه تروریستی و آنی را که دستان شان به خون مردم بیچاره آغشته است، نمی پذیرند.
این افکار جمعی از خیزشهای مردمی به خوبی قابل درک است. دیده میشود که هزاران تن در دهها گروه بسیج مردمی شامل شده و در کنار دولت به دفاع از مردم و شکست دهشتافگنان کمر بسته اند. این درس خوبی برای دهشتافگنان و حامیان داخلی و خارجی شان است.
آنانی که امروز طالبان را گروه مدافع برحق مردم افغانستان میدانند، بر این باورهای شان تجدید نظر نموده در غیر آن دور نیست همین مار آستین بلای جان خود شان گردد. آنان را لازم است که دست از جلوه نمایی و بزرگ سازی گروه های تروریستی بردارند، زیرا تجربه و تحولات به خصوص چهار دهۀ اخیر به صورت واضح نشان میدهد که هیچ گروهی نمیتواند بر ارادۀ مردم تحمیل شده و دوام آورد.
طالبان نیز از جمله همین گروهها بوده و خواب حاکمیت بر مردم را با همان افکار سیاه شان از اذهان تاریک خویش دور سازند.
0 نظرونه