دوام سریال سقوط؛ طالبان با فشار بر شمال چه میخواهند؟
در آستانه ختم ماموریت نظامی حدود بیست ساله امریکا و هم پیمانانش در سازمان ناتو قرار داریم. قرار است این ماموریت طبق تصمیم غیرمنتظره جوبایدن رئیس جمهوری ایالات متحده امریکا و همپیمانانش در سازمان ناتو به تاریخ یازدهم سپتامبر همین سال روان پایان یابد. به این تاریخ چیزی بیشتر از دو ماه باقی مانده است.
به هر قدری که به ختم ماموریت نظامی ناتو و امریکا در افغانستان نزدیک میشویم، خشونتها که طالبان عامل اصلی آن هستند، همچنان افزایش مییابد و متاسفانه جنگجویان این گروه در هر گوشۀ از این کشور به جنگ شان شدت بخشیده اند، شمال کشور اما در این روزها بیشترین فشار جنگی را متحمل است.
طالبان در حالی که تا اکنون به مذاکرات صلح هیچ تمایل اساسی که سبب حل معضل گردد از خود نشان نداده، با تشدید جنگ شمار زیادی ولسوالیها در ولایت شمالی چون بغلان، کندز، سمنگان، بلخ، فاریاب، جوزجان، سرپل، تخار و بدخشان را سقوط داده اند. این گروه همچنان یک جنگ بزرگ تبلیغاتی را به راه انداخته و ویدیوهای را از صحنههای جنگ به نشر سپرده که نشان میدهد که نیروهای امنیتی و دفاعی گروه گروه به جنگجویان طالب تسلیم میشوند. این در واقع کشتن مورال جنگی ماشین جنگ است، آنچه طالبان به آن پی برده اند.
طالبان از یکسو سقوط این ولسوالیها به دست جنگجویان این گروه را پیروزی خود اعلان نموده اند و از سویی هم خود را به صلح متعهد دانسته و جانب مقابل را به عهدشکنی و عدم تعهد اساسی به آن متهم کرده اند. افکار عامه اما چیز دیگری است. مردم عام و همچنان سیاسیون را باور اینست که طالبان به هیچوجه به حل صلح آمیز جنگ افغانستان متعهد نبوده و فشار شدید جنگ بر شمال، تخریب تاسیسات دولتی و عامالمنفعه خود بیانگر نظرات رهبران و جنگجویان این گروه در میدان جنگ نسبت به وضع پیش آمده میباشد.
دولت افغانستان هم در این خصوص مورد انتقاد اذهان عامه است، چنانچه اکثریت کاربران رسانههای اجتماعی آنچه را که سکتور امنیتی و دفاعی کشور آن را تحت نام عقب نشینی تاکتیکی توجیه میکند، ضعف مدیریت جنگی، نرسیدن به وقت کمکها به سربازان و نبود ارادۀ قوی به شکست دشمن به سطح رهبری عنوان میدارند.
طالب نیز از این ضعف استفادۀ سوء کرده و فاجعه میآفریند. هر پوستۀ که در آن از سوی نیروهای امنیتی و دفاعی مقاومت صورت گرفته و در نهایت به دست طالبان سقوط میکند، سه انجام دارد. قربانی سربازان «شهادت»، اسیران جنگی با سرنوشت نامعلوم و به هیچ کی هویدا نیست که طالبان با آنان چه رفتاری خواهند کرد و همچنان افتیدن سلاح و مهمات به دست جنگجویان طالب میباشد. در هر سه حالت بدبختی، بحران و تداوم جنگ ریشهدارتر میگردد.
طالبان متاسفانه خلاف آنچه که در عمل بیان میدارند، با تشدید جنگ و سقوط پی در پی ولسوالیها یکی پی دیگری، جنگ را تا دروازههای شهرهای شمال رسانیدند. شهرهای میمنه در فاریاب، تالقان در تخار و مزارشریف در بلخ از جمله شهرهای اند که طالبان تا به دروازههای آن رسیدند و سپس عکس یادگاری گرفتند. اذهان عامه را به این تلقین وادار ساختند که تا چندی دیگر تمامی کشور به دست طالبان سقوط خواهد کرد.
این پیشروی طالبان، دولت را ناگزیر به استفاده از آخرین گزینه ساخت، همانا تقویت صفوف خیزشهای مردمی از طریق حمایت تسلیحاتی بود. چنانچه دیدیم از شمال تا جنوب و از شرق تا غرب هزاران تن به صورت خودجوش تحت نام بسیج مردمی بر ضد طالبان صف بستند. این تغییر یکبارهگی در میدان جنگ و همچنان تقویت این صفوف بدون شک سبب هراس طالبان گردید و رهبران و همچنان جنگجویان این گروه خود را با مردم مقابل دانستند. طالبان در طول این بیست سال اخیر هیچگاهی چنین نیاندیشیده بودند، اما در این روزها برای شان ثابت گردید. این نیروهای خیزش مردمی نیز بسیار موفقانه عمل کرد و سبب گردید تا در این روزها دهها ولسوالی را که پیش از این به دست طالبان سقوط کرده بود، دوباره به دست نیروهای امنیتی و دفاعی بیافتد. شماری زیادی این ولسوالیها که دوباره به دست طالبان افتیده است، چیزی به نام تاسیسات عامالمنفعه از آن باقی نمانده است. یا ساختمان آن ولسوالی کاملاً منهم گردیده و یا هم بخشهای آن از بین رفته است. در این رابطه رئیس جمهور غنی نیز چندی قبل گفت که براساس آمار و ارقام، طالبان یک میلیارد دالر را به تاسیسات عامه خساره وارد کرده اند.
این درست همان چیزی است که دشمنان افغانستان به سطح منطقه و فراتر؛ از بیست سال به اینسو و حتی پیشتر از آن در سدد دستیابی به آن هستند و طالبان برای تحقق این هدف در این روزها همه تلاشهای شان را به خرج می دهند.
خروج کامل نیروهای خارجی از افغانستان تا چندی دیگر، تشدید خشونتها و همچنان بن بست در مذاکرات صلح وضعیت و دورنمای آینده افغانستان را کاملاً مبهم ساخته است. طالبان به هیچوجه متعهد به نتیجهگیری و راه حل صلحآمیز نبوده و از همینرو جنگ را یگانه و تنها گزینۀ برگشت امارت خویش میپندارند، در حالی که میدانند تکرار دورۀ سیاه به هیچوجه برای مردم قابل قبول نیست.
دوام این وضعیت متاسفانه منجر به گشایش یک فصل جدید جنگ خواهد شد که همانا طولانی شدن بحران به سالهای متمادی دیگر بوده و تمامی مسئولیت آن بر دوش گروههای متخاصم به خصوص طالبان مسلح و آنانی خواهد بود که در راه رسیدن به صلح سنگ اندازی دارند.
0 نظرونه